حرفهايي که از قول لوپز منتشر شد آنقدر سياه و غيرانساني بود که بتوان به هوادار تراکتور و به دوستداران آذري اين پرتغالي حق داد که برآشوبند، سرخورده شوند از اين همه ناسپاسي غمين شوند. پرشورها از لوپز که يک غريبه و خارجي است چنان حمايت کردهاند، او را خودي دانستهاند و به پايش عشق ريختهاند که کمترين حق خود را «قدرشناسي» بدانند. هوادار وقتي ناسپاسي ميبيند و بيحرمتي، «حق» دارد واکنش نشان دهد و ناراحتياش را ابراز کند. اين «حق» حتي بر قضاوت عجولانه و زشتياش سايه مياندازد و به آن تخفيف ميدهد. اما بايد پذيرفت براي «نفرت» هميشه وقت هست. ميتوان بعد از يک مصاحبه سياه هم چند روزي صبر کرد، از آن مطمئن شد و سپس کينه به دل گرفت. با اين حساب از هواداري که همه عشقش تراکتور است، در اين قضاوت سريع و احساسي کمترين خرده را ميتوان گرفت.
***
فاجعه اما آنجاست که همبازي و همتيمي لوپز از اين مصاحبه – که صحت و سقمش قطعي نشده بود – به عنوان يک فرصت براي «عقده گشايي» سوء استفاده کند.
فلاويو لوپز دستکم دو سال با تراکتوريها زندگي کرده و براي اين تيم عرق ريخته است. تلاش اين پرتغالي براي موفقيت تراکتور و شادماني هوادار تراکتور اگر از ساير سرخپوشان بيشتر نبود کمتر هم نبود. فلايو دومين گلزن تيم بعد از سيدصالحي شد و در کنار گلزنيهايش حضوري موثر در تيم داشت. همين عملکرد متعصبانه بود که سبب شد او براي خود در قلب هوادار جايي ويژه باز کند. پرشورهاکه بي جهت به بازيکني دل نميبندند و بيشک پس از ديدن تلاش و تعصب اوست که او را ميپذيرند و دوستش ميدارند. پس اين همه مصاحبه هاي تند چند بازيکن تراکتور که حتي انسانيت او را زير سئوال برد از کجا ناشي ميشد؟ غير از اين است که بازيکن تراکتور از خارجي بودن لوپز سوءاستفاده کرد و از اين فرصت بهره برد تا هم با او تسويه حساب کند و هم خودش را پيش هوادار عزيز؟ غير از اين است؟ وقتي يکي از باتجربههاي تيم ميگويد:« لوپز فراموش کرده از جايي آمده که نان براي خوردن نداشت» چيزي جز له کردن ارزشهاي انساني است؟ اينکه اين و آن ميگويند کاش فلاويو را چنان ميزدند که ناي برخواستن نداشته باشد فضيلت را ميرساند يا رذيلت را؟ آش چنان شور شد که برخي حتي تواناييهاي فني بديهي او را هم زير سئوال بردند.
اين عشق به تراکتور است يا عوامفريبي؟ آن هم تراکتوري که مکتب انسانيت و اخلاق و ميهمان نوازي است...
***
لوپز مثل هر انسان ديگري جايزالخطاست! بيشک او هم در دوران حضورش در تراکتور دچار لغزش و اشتباه شده است درست مثل همه بازيکنان ديگر. اما مهم اين است که قضاوت منصفانه و بيش از آن «اخلاقيات» پاي برخي منافع شخصي «ذبح» نشود. آري، پرونده لوپز و اين مصاحبه کذايي، درس عبرتي بود براي همه ما که گاهي فراموش ميکنيم خراب کردن چه آسان است و ويراني چه سهل ... گاهي از خاطر ميبريم آنچه دشوار است و قيمت دارد آباد کردن است و ساختن...
***
آري، پرونده لوپز آزموني بود براي همه...
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
از کدام خرید تراکتور سازی بیشتر راضی هستید؟(می توانید به بیشتر از یک گزینه رای دهید.)
آمار سایت